شعر در مورد زمستان
شعر در مورد زمستان,شعر در مورد زمستان و بهار,شعر در مورد زمستان برای کودکان,شعر در مورد زمستان کودکانه,شعر در مورد زمستان سرد,شعر در مورد زمستان و برف,شعری در مورد زمستان,شعر در مورد برف زمستان,شعر در مورد فصل زمستان,شعر کوتاه در مورد زمستان,شعر درباره زمستان و بهار,شعر در مورد زمستان برای کودکان پیش دبستانی,شعر درباره زمستان برای کودکان,شعر در باره زمستان کودکانه,شعر درباره زمستان کودکانه,شعر های کودکانه در مورد زمستان,شعر در مورد فصل زمستان کودکانه,شعر کوتاه کودکانه در مورد زمستان,دانلود شعر کودکانه در مورد زمستان,شعر در مورد سردی زمستان,شعر درباره سردی زمستان,شعری درمورد سردی زمستان,شعر درباره زمستان و برف,شعری در مورد برف و زمستان,شعر در مورد برف زمستانی,شعری در مورد زمستان,شعری زیبا در مورد زمستان,شعری کوتاه در مورد زمستان,شعر در مورد برف و زمستان,شعر در باره برف زمستانی,شعری درمورد برف زمستانی,شعر درباره برف زمستان,شعر در باره فصل زمستان,شعر زیبا در مورد فصل زمستان,شعری درمورد فصل زمستان,شعر کودکانه درباره فصل زمستان,شعر کوتاه در مورد فصل زمستان,شعری کوتاه در مورد فصل زمستان,یک بیت شعر در مورد فصل زمستان,شعر دو بیتی در مورد فصل زمستان,یک شعر کوتاه در مورد زمستان,شعر کوتاه درباره زمستان,اشعار کوتاه در مورد زمستان,شعر های کوتاه در مورد زمستان,شعری کوتاه درباره زمستان,شعر زمستان,شعر زمستان مهدی اخوان ثالث,شعر زمستان سهراب,شعر زمستان فروغ فرخزاد,شعر زمستان شاملو,شعر زمستان است,شعر زمستان فریدون مشیری,شعر زمستان مهدی اخوان ثالث با صدای خودش,مفهوم شعر زمستان مهدی اخوان ثالث,ترجمه شعر زمستان مهدی اخوان ثالث,شعر زمستان اثر مهدی اخوان ثالث,شرح شعر زمستان مهدی اخوان ثالث,اهنگ شعر زمستان مهدی اخوان ثالث,متن کامل شعر زمستان مهدی اخوان ثالث,دانلود متن شعر زمستان مهدی اخوان ثالث,شعر زمستان از فروغ فرخ زاد,شعر زمستان است مهدی اخوان ثالث,شعر زمستان است اخوان ثالث,شعر زمستان است شجریان,شعر زمستان استاد شهریار,شعر زمستان است ساسان سل,متن شعر زمستان است,معنی شعر زمستان است,شعر زمستان در راه است,دانلود شعر زمستان است,شعر زمستان از فریدون مشیری,شعر فریدون مشیری درباره زمستان
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد زمستان برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
زمستونم و زمستونم
برفی دارم فراون
به هر طرف رو می یارم
یک اثر از خود می زارم
اگر می خوای تو فصل من
اینجوری نلرزی مثل من
برو پای بخاری
تا من بشم فراری
شعر در مورد زمستان
لباس های رنگارنگ
سبز و سفید و قشنگ
هرکدوم از لباس ها
لازم باشه با هوا
هوا که سرد و برفیست
لباس گرم و بافتنیست
دستکش و شال و کلاه
بپوشیم وقت سرما
وقتی هوا گرم می شه
لباس نازک خوبه
با لباس مرتب
هستی تمیز و راحت
شعر در مورد زمستان و بهار
اتل متل کلوچه
برف اومده تو کوچه
برفای دونه دونه
کلاغه شعر می خونه
شعرش چیه؟قار و قار
یعنی ببار تا بهار
شعر در مورد زمستان برای کودکان
کلاغه از رو نرده
داد زد و گفت : چه سرده !
دستکش و پالتو می خوام
یه چکمهی نو می خوام
از روی نرده ، قار قار
رفت و رسید به بازار
هر چه دلش خواست خرید
پوشید و پر پر پرید
شعر در مورد زمستان کودکانه
گنجیشکه توی کوچه مون
قدم زده یواش یواش
من که ندیدمش ، ولی
رو برفا مونده جای پاش
چه خوبه که زمستونه
کوچه پر از برف و گله
گنجیشکه ! جای پای تو
رو برفا خیلی خوشگله
شعر در مورد زمستان سرد
سرود برفی گنجشگکی خرد
مرا با خود به دنیای دگر برد
دوباره جیک جیکی کرد و آن گاه
میان برف های ناگهان مرد
شعر در مورد زمستان و برف
به دل نا گفته صدها حرف دارم
میان سینه زخمی ژرف دارم
به روی پوستین سالخوردم
زمستان در زمستان برف دارم
شعری در مورد زمستان
خدایا سرده این پایین
از اون بالا تماشا کن
اگه میشه فقط گاهی،
خودت قلبامونو «ها» کن …!
شعر در مورد برف زمستان
تمام کوچه ها از برف و یخ پُر
نگاه ام روی یخ ها می خورد سُر
ز حجم برف روی شاخه هایش
درختی در خیابان می زند غُر
شعر در مورد فصل زمستان
سکوت و جمعه و برف است و سرما
تنیده روی ذهن ام تور رویا
قلم در دست، در کنج اتاقی
نشسته شاعری تنهای تنها
شعر کوتاه در مورد زمستان
هوا بر دوش دارد کوله ی برف
زمین زیباست از منگوله ی برف
نیاشوبد خدا را پای گرگی
به روی دشت ها قیلوله ی برف
شعر درباره زمستان و بهار
گل یخ زمستان تو هستم
اسیر ناز چشمان تو هستم
مرا پرپر مکن ای جانم ای دوست
که من مشتاق دیدار تو هستم
شعر در مورد زمستان برای کودکان پیش دبستانی
دعا میکنم غرق باران شوی
چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
دعا میکنم در زمستان عشق
بهاری ترین فصل ایمان شوی
شعر درباره زمستان برای کودکان
مواظب گرمای دلت باش
تا کاری که زمستان با زمین کرد ،
زندگی با دلت نکند
شعر در باره زمستان کودکانه
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی
به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه ی من
به که گویم که تو باران زمستان منی
شعر درباره زمستان کودکانه
عشق یعنی آن نخستین حرفها
عشق یعنی در میان برفها
عشق یعنی یاد آن روز نخست
عشق یعنی هر چه در آن یاد توست
شعر های کودکانه در مورد زمستان
به شقایق سوگند که تو بر خواهی گشت ،
من به این معجزه ایمان دارم ،
منتظر باید بود تا زمستان برود ،
غنچه ها گل بکنند
شعر در مورد فصل زمستان کودکانه
ای که در فصل خزان بینی مرا با پشت خم ،
این زمستان را مبین ،
ما هم بهاری داشتیم ،
این نیز بگذرد
شعر کوتاه کودکانه در مورد زمستان
برف میاد و به زمین می شینه ،
ولی من همین جوری هم به دل میشینم .
دانلود شعر کودکانه در مورد زمستان
دونه های برف از آسمون فقط برای دیدن چشمات پایین میان ،
اما پاشونو که به زمین میزارن فدای مهربونیهات میشن …
شعر در مورد سردی زمستان
آرزو دارم با بارش هر دونه از برف زمستونی
یه غم از رو دلت کم بشه نازنینم …
شعر درباره سردی زمستان
وقتی زمستان آمد
از گل نشانه ای نیست
بلبل ها را از سرما
بر لب ترانه ای نیست
شعری درمورد سردی زمستان
کوچه ها را بادانه های برف
آذین می بندد
زمستانی سرد سرد
حجم سرما!
شعر درباره زمستان و برف
دستی که به انتظار دستانی بود
چشمی که نیازش لب خندانی بود
بیچاره ترین گدای این شهری که…
در پیرهنم عجب زمستانی بود
تا وقتی تو هستی که دستانم را بگیری،
آرزو میکنم هر روز زمین بخورم!
کاش تابستانها هم برفی بود !
شعری در مورد برف و زمستان
دو قدم مانده به رقصیدن برف…
یک نفس مانده به سرما و به یخ…
چشم در چشم زمستانی دگر…
تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان…
یک سبد عاطفه دارم همه تقدیم شما….
یلداتون مبارک
شعر در مورد برف زمستانی
پیش رویم چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر، آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام منزلگه اندوه و درد و بد گمانی،
کاش چون پاییز بودم…
شعری در مورد زمستان
آرزو کن با من
که اگر خــواست زمســـتان برود!
گرمیِ دستِ تو اما باشد
“مــا” ی ما “مـــن” نشود
سایه ات از سرِ تنهاییِ من کم نشود!
شعری زیبا در مورد زمستان
به دل نا گفته صدها حرف دارم
میان سینه زخمی ژرف دارم
به روی پوستین سالخوردم
زمستان در زمستان برف دارم
شعری کوتاه در مورد زمستان
سرد است هوا
بیرون اگر میروی
دستهای مرا هم با خودت ببر!
شعر در مورد برف و زمستان
اشک هایم که سرازیر می شوند
دیر نمی پاید که قندیل میبندند
عجب سرد است هوای نبودنت …
شعر در باره برف زمستانی
ﻧﻪ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍشتن ﺩﺍﺭﻡ
ﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫـﻢ کسی ﺩﻭﺳﺘـﻢ ﺩاشته ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﺳﺮﺩﻡ
مثل زمستان…
شعری درمورد برف زمستانی
دلم یک زمستان سخت میخواهد
یک برف
یک کولاک به وسعت تاریخ
که ببارد و تمام راهها بسته شوند
و توچاره ای جز ماندن نداشته باشی
و بمانی…
شعر درباره برف زمستان
دستهایم را بگیر، از زمستان دور شو…
غیرِ من روی رگِ هر عاشقی، ساطور شو…
شعر در باره فصل زمستان
دستی که به انتظار دستانی بود
چشمی که نیازش لب خندانی بود
بیچاره ترین گدای این شهر منم
در پیرهنم عجب زمستانی بود
شعر زیبا در مورد فصل زمستان
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی
به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه ی من
به که گویم که تو باران زمستان منی
شعری درمورد فصل زمستان
برگ میرقصد و باد از غوغا ،
سر بی تابی باران دارد
باغ من خستگی طولانی ،
از تماشای زمستان دارد
شعر کودکانه درباره فصل زمستان
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف
سخت محتاج به گرمای پر و بال توام
تو اگر باز کنی پنجره ای سمت دلت
میتوان گفت که من چلچله لال توام
شعر کوتاه در مورد فصل زمستان
زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را
ولیکن پوست خواهد کند ما یک لا قبایان را
ره ماتم سرای ما ندانم از که می پرسد
زمستانی که نشناسد در دولت سرایان را
شعری کوتاه در مورد فصل زمستان
اسفند لبخندِ زمستان است
از ذوقِ بهار
یک بیت شعر در مورد فصل زمستان
از این همه برف
که دندانت را سفید کرده است
چه برف گرانی
آسمان به زمستان مدیون است.
شعر دو بیتی در مورد فصل زمستان
شکوفه های انار را ببین
در برف زمستان!
دور از تو
فقط بید مجنون نیست.
یک شعر کوتاه در مورد زمستان
زمستان بود وُ
برف بود وُ
سرما بود
زمستانی که جز خاطراتِ محوِ تو
دلم گرمِ هیچ ردپایی نبود.
شعر کوتاه درباره زمستان
می خواهد در یلدای بلند زمستان،
تو را به تن کند
تو را در آغوش بگیرد
تو را نفس بکشد …
اشعار کوتاه در مورد زمستان
ابریشم سیاه دو چشمت
یاد آور شبی زمستانی است
من بی ردا
بدون وحشت دشنه
شادمانه خواب می رفتم
ابریشم سیاه دو چشمت
خانه ی من است
آن خانه ای
که در آن خواب می روم
و می میرم.
شعر های کوتاه در مورد زمستان
در زمستانی که بیهنگام آمده بود
و ابرهایی که ناغافل،
تو
بهار را به پنجرهام هدیه کردی
و ماه مهربان را
به دستهایم.
حالا کجا ماندهای
دوباره بیایی کنار پنجرهام
بگویی: سلام،
بهار آوردهام، نمیخواهی؟
شعری کوتاه درباره زمستان
بر گونه های تو آیا شیارها
زخم سیاه زمستان است… ؟
شعر زمستان
رفتنت
حفره ای در من ایجاد خواهد کرد
که تابستان و زمستان
از آن سوز میآید؛
با اینهمه آغوشت را بردار و برو
هرجای دنیا را که خواستی گرم کن!
پرندگانی هستند
که ترجیح می دهند
پای عشقی که ریشه دارد
از سرما یخ بزنند.
شعر زمستان مهدی اخوان ثالث
عشق
قصهای بود که مادر بزرگ
شبهای زمستان برایم میبافت:
یکی از رو، دو تا از زیر،…
بالاپوشی که هیچگاه گرمم نکرد!
شعر زمستان سهراب
تو که خوب می دانی
آفتاب از میان پلک هایت آغاز می شود
و آن چند تار موی سفید
زمستان من است
حالا بیا
باران را بهانه کنیم
با نامه ها فال بگیریم
خیس گریه شویم
شعر زمستان فروغ فرخزاد
این شعرها که بوی سکوت می دهند
از غیبت لب های توست
کلمات
مثل زنجره های خشکیده ی تابستانی
از معنا خالی شدند
و در انتظار مورچه هایند
توشه بار زمستانی شان را
در حفره ی تاریک خالی کنند–
اندوهی که سرازیر می شود
در سینه ی خاموش من.
شعر زمستان شاملو
باد می وزید
درخت تکیده بود
کلاغ از روی شاخه پرید
انگار زمستان رسیده بود
اما
زمستان برای من
از چشمان تو آغاز شد
نگاهت که یخ زد
خنده هایم قندیل بست
و در دلم برف بارید
زمستان من
نگاه سرد تو بود
شعر زمستان است
عاشق پاییز بودم
اکنون برای زمستان جان می دهم
آخر عزیز دلم
تو خودت را
در لباس های زمستانی ات دیده ای؟!
شعر زمستان فریدون مشیری
سرگردانم
میان آدم برفی های کوچکی
که بعد از تو در قلبم مخفی شده اند
و شعرهایی که دلم می خواهد هر صبح
از پنجره ی دلتنگی هایم راهی مسیر گنجشک ها بکنم
سرمای هزار زمستان در دلم جاخوش کرده
بعد رفتن ات
من پیر شده ام
آنقدر پیر
که دست های یخی آدم برفی ها
یاد تو را از شانه هایم می تکانند
و من
من هیچ…
فقط شعرهای عاشقانه ام را
های های گریه می کنم …
شعر زمستان مهدی اخوان ثالث با صدای خودش
مرگ من روزی فرا خواهد رسید
در بهاری روشن از امواج نور
در زمستانی غبار آلود و دور
یا خزانی خالی از فریاد و شور
مرگ من روزی فرا خواهد رسید
مفهوم شعر زمستان مهدی اخوان ثالث
سرود برف و باران است امشب
ولی از زوزه های باد پیداست
که شب مهمان توفان است امشب
دوان بر پرده های برفها ، باد
روان بر بالهای باد ، باران درون کلبه ی بی روزن شب
شب توفانی سرد زمستان
آواز سگها
زمین سرد است و برف آلوده و
تر
هواتاریک و توفان خشمناک است
ترجمه شعر زمستان مهدی اخوان ثالث
گرگ هاری شده ام
هرزه پوی و دله دو
شب درین دشت زمستان زده ی بی همه چیز
می دوم ، برده ز هر باد گرو
چشمهایم چو دو کانون شرار
صف تاریکی شب را شکند
شعر زمستان اثر مهدی اخوان ثالث
و در اندیشه ی من زورق سبزی که به آتشها آراسته بود
به زمستان پیوست
شرح شعر زمستان مهدی اخوان ثالث
من گیاهی ریشه در خویشم
من سکون آبشاران بلورین زمستانم
من شکوه پرنیان روشن دریای خاموشم
من سرود تشنه ی بیمار خیزان بهارانم
اهنگ شعر زمستان مهدی اخوان ثالث
پشت مه معلق اسفند اشتران
اشباح بی قواره رویای ساربان
از خوابگاه گرم زمستانی
در گرگ و میش صبح پراکنده می شوند
از جاده معطر پشک و غبار گله میش
آنک سفیده می زند از شیب تپه ها
با ما بیا
متن کامل شعر زمستان مهدی اخوان ثالث
نیمکت کهنه باغ
خاطرات دورش را
در اولین بارش زمستانی
از ذهن پاک کرده است
خاطره شعرهایی را که هرگز نسروده بودم
خاطره آوازهایی را که
هرگز نخوانده بودی
دانلود متن شعر زمستان مهدی اخوان ثالث
با شاخه ی گل یخ
از مرز این زمستان خواهم گذشت
جایی کنار آتش گمنامی
آن وام کهنه را به تو پس می دهم
شعر زمستان از فروغ فرخ زاد
عشق ما بوی زمستان می داد
چشم تردید
اگر بسته ، اگر باز
نمی بیند زیبایی را
عشق ما بیشتر از پاییز
بیگانه از امید نبود
شعر زمستان است مهدی اخوان ثالث
و دستان تو
بداهه ای گرم و بههنگام بود
که در ذهن گنجشکان زمستان دیده نمیگنجید
شعر زمستان است اخوان ثالث
مــوی ســرم چـــو برف زمستان سپیــد شــد
نامــد بهــار و قامت مــن خــم چــو بید شد
شعر زمستان است شجریان
از من کارهای سخت بخواه!
مثلا هوس توت فرنگی کن در چله ی زمستان!
برایم بهانه ای در قله ی قاف بتراش!
یا من را
به جنگ اژدها بفرست
اما هرگز نخواه
که دوستت نداشته باشم.
شعر زمستان استاد شهریار
چین و چروک های صورتم را
که ادامه دهی
به رفتنت می رسی
به زمستانی سخت
به برف
که سال هاست
جای سایه ات
روی سرم می نشیند.
شعر زمستان است ساسان سل
تو
راز فصل ها را می دانی
وقتی پائیز؛
آهنگ رنگ رنگ موهایت.
تابستان؛
التهاب سرخ لبانت.
زمستان؛
سپیدی شانه های برفی ات.
و بهار؛
قرار با اطلسی ها
در مردمک چشمان توست…
متن شعر زمستان است
زمستان
گرمترین فصل سال است
وقتی درخت ها
لباس هایشان را
در می آورند
و تو
برای اولین بار
دستم را
می گیری.
معنی شعر زمستان است
زمستان را
به خاطر چتری دوست دارم
که سرپناهش را در باران
قسمت میکنی با من
و هر قدر هم که گرم بپوشی
یقین دارم باز در صف خلوت سینما خودت را
دلبرانه میچسبانی به من
هنوز باورم نمیشود
که سال به سال
چشم به راه زمستانی مینشینم
که سالها چشم دیدنش را نداشتهام.