شعر در مورد جشن مهرگان
شعر در مورد جشن مهرگان ,شعری درباره جشن مهرگان,شعر درباره جشن مهرگان,شعری در مورد جشن مهرگان,شعر جشن مهرگان,اشعار جشن مهرگان,سرود جشن مهرگان,شعر برای جشن مهرگان,شعر درباره جشن مهرگان,شعر در مورد جشن مهرگان,شعری برای جشن مهرگان,شعر در وصف جشن مهرگان,سروده های جشن مهرگان,شعر درمورد جشن مهرگان,شعری درباره جشن مهرگان,شعری در مورد جشن مهرگان,شعرهای جشن مهرگان
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد جشن مهرگان برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
مهربان شو که مهرگان آمد
مهرگان شاد و مهربان آمد
شادمان باش و مهربانی کن
شادی و مهر توأمان آمد
مهرگان جشنِ شادمانیهاست
شاد از آن باغ و بوستان آمد
بارِ دیگر به شیوه ای دلخواه
باغ و گلزار، دلستان آمد
شعر در مورد جشن مهرگان
جشنِ فرخنده ی نیاکان است
زین سبب راحتِ روان آمد
یادگاریست از قویدستان
که خوش از عهدِ باستان آمد
گل که پژمرد از حرارتِ تیر
از نسیمِ خزان جوان آمد
سوی جالیز بین که میوه و گل
در طراوت چه همعِنان آمد
شعری درباره جشن مهرگان
اعتدالِ هوا به رقص آورد
سرو را کز طرب روان آمد
رخت بستند جیرجیرکها
در چمن مرغِ نغمه خوان آمد
مهر، بر ما فِشانَد آن نوری
که از او تیرگی نهان آمد
رفعِ افسردگی شد از گرما
تا نسیمِ خزان وزان آمد
شعر درباره جشن مهرگان
مهر ما را دهد فراوان سود
سودمندیش بیکران آمد
تا بود نور باقی اندر مهر
بر بقایِ زمین ضَمان آمد
مهر ما را به مهربانی خواند
کاین پیام آور از جَنان آمد
دوستی ارمغانِ پَردیس است
که بهین گونه ارمغان آمد
شعر جشن مهرگان
هرکه از مهر بهره ای کم داشت
بر تن از بهرِ او زیان آمد
مهر، سرچشمه ی محبّتهاست
کآبش از خیر، نوشِ جان آمد
مهر ورزد «ادیب» تا زندهست
کاین بهین شیوه در جهان آمد
شعری در مورد جشن مهرگان
به روز خجسته سر مهرماه
به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
بفرمود تا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند
اشعار جشن مهرگان
پرستیدن مهرگان دین اوست
تن آسانی و خوردن آیین اوست
کنون یادگار است از او ماه مهر
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر
سرود جشن مهرگان
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان
مهر بفزای ای نگار مهر جوی مهربان
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر
مهربانی به٬به روز مهر و جشن مهرگان
شعر برای جشن مهرگان
چو در برج شاهین شد از خوشه مهر
نشست او به شاهی سر ماه مهر
بر ارایش مهرگان جشن ساخت
به شاهی سر از چرخ مه برافراخت
شعر درباره جشن مهرگان
ملکا، جشن مهرگان آمد
جشن شاهان و خسروان آمد
خز به جای ملحم و خرگاه
بدل باغ و بوستان آمد
مورد به جای سوسن آمد باز
می به جای ارغوان آمد
تو جوانمرد و دولت تو جوان
می به بخت تو نوجوان آمد
شعر در مورد جشن مهرگان
مهر آمد و صلا زد یاران مهربان را
آمد که هدیه آرد افسونگر خزان را
آمد که باز گوید از کاوهی دلاور
از شاه آفریدون ضحاک تیره گوهر
شعری برای جشن مهرگان
آمد که بر تو خواند آیین پهلوانی
اندر نبرد دیوان- مردانه جانفشانی
گوید ز جور ضحاک-افسانه گوی پاییز
از مرگ تلخ انسان از ماتمی غم انگیز
روزی که جان مردان در چنبر بلا بود
تسلیم سرنوشتی بیچون و بی چرا بود
شعر در وصف جشن مهرگان
سرهای سرفرازان از شانهها جدا بود
جان گزیده یا ران بی ارج و بی بها بود
خون در قدح خروشید بر جای باده نوش
از جور بی امان ضحاک مار بر دوش
این رفت و آمدآندم کا واز کاوه برخاست
چرمینه برگشاد و بر نیزهاش بیاراست
فریاد شد صدایش اندر غریو یاران
خون دوباره جوشید در تار و پود انسان
سروده های جشن مهرگان
آنگه که کاوه سر داد آواز سربلندی
ضحاک شد به زندان در قاف دردمندی
روزی که روح انسان آزاده و رها شد
زنجیر ناگزیری از قامتش جدا شد
آ نروزسر فرازی یک روز مهرگان بود
پیدایی بهاران بر قامت خزان بود
شعر درمورد جشن مهرگان
ای از تو خاطرم شاد باشی همیشه آزاد
در کوچ سرد پاییز یا گرمی امرداد
تو نسل قهرمانی آگاه و پر توانی
از کاوهی دلاور زیبنده یاد مانی
بر خیز و سر برافراز با همت خدایی
تا با تو بر فروزد ایران آریایی
شعر در مورد جشن مهرگان
بیشتر بخوانید :