شعر در مورد عدالت
شعر در مورد عدالت,شعر در مورد عدالت خدا,شعر در مورد عدالت حضرت علی,شعر در مورد عدالت علی,شعری در مورد عدالت,شعر در مورد بی عدالتی,شعر در مورد بی عدالتی,شعر کوتاه در مورد عدالت,شعر در مورد بی عدالتی خدا,شعری در مورد بی عدالتی,شعر در مورد عدل خدا,شعر درباره عدالت خدا,شعر درباره عدالت امام علی,شعری درباره عدالت,شعری درباره بی عدالتی,شعر مولانا در مورد بی عدالتی,شعر کوتاه در مورد بی عدالتی,شعری زیبا در مورد بی عدالتی,شعر درباره بی عدالتی,شعر درمورد بی عدالتی,شعر کوتاه درباره عدالت,شعر در وصف عدالت,شعری در وصف عدالت,شعر در وصف بی عدالتی,شعری در وصف بی عدالتی,شعر عدالت,شعر عدالت خواهی,شعر عدالت خدا,شعر بی عدالتی,شعر درباره عدالت,شعر درمورد عدالت,شعر بی عدالتی,شعر بی عدالتی دنیا,شعر برای عدالت,شعر نو عدالت,شعر در مورد عدالت خدا,شعر درباره عدالت خدا,شعر بی عدالتی خدا,شعر درباره بی عدالتی,شعر برای بی عدالتی,شعر نو بی عدالتی,شعر در بی عدالتی,شعری درباره بی عدالتی,شعر در مورد بی عدالتی خدا,شعر درباره عدالت امام علی,شعری درباره عدالت,شعری درباره عدالت,شعر در مورد عدالت,شعری در مورد عدالت,شعر درباره ی عدالت,شعر در مورد عدالت حضرت علی,شعر در مورد عدالت علی,شعر در مورد بی عدالتی,شعر در مورد بی عدالتی,شعر کوتاه در مورد عدالت,شعری در مورد بی عدالتی,شعر نو با موضوع عدالت,شعر نو در مورد عدالت,شعر نو درباره عدالت
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد عدالت برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
آشیان من بیچاره اگر سوخت چه باک
فکر ویران شدن خانه صیاد کنید
شعر در مورد عدالت
جور و بیداد کند عمر جوانان کوتاه
ای بزرگان وطن بهر خدا داد کنید
شعر در مورد عدالت خدا
گر شد از جور شما خانه موری ویران
خانه خویش محال است که آباد کنید
شعر در مورد عدالت حضرت علی
آسمان ز عدل برپا شد
و اَنجُم از عدل، عالم آرا شد
شعر در مورد عدالت علی
وین سُرادِق که بی حسابستی
عدل اگر نیستی، خرابستی
شعری در مورد عدالت
دور فلکی یکسره بر مَنهَج عدل است
خوش باش که ظالم نَبرد بار به منزل
شعر در مورد بی عدالتی
مملکت از عدل بُوَد پایدار
کار تو از عدل گیرد قرار
شعر در مورد بی عدالتی
عدل کن عدل که گفتهاند حکیمان جهان
مملکت بیمدد عدل نماند بر جای
شعر کوتاه در مورد عدالت
عدل آمد و امن آمد و رستند رعیّت
از پنجۀ گرگان ربایندۀ غدّار
شعر در مورد بی عدالتی خدا
داد کن، از همّت مردم بترس
نیمشب از بانگ تظلّم بترس
شعری در مورد بی عدالتی
به قد و چهره هر آن کس شاه خوبان شد
جهان بگیرد، اگر دادگستری داند
شعر در مورد عدل خدا
اگر دادگر باشی ای شهریار
نمانی و نامت بُوَد یادگار
شعر درباره عدالت خدا
اگر کشور آباد داری به داد
بمانی تو آباد و از داد، شاد
شعر درباره عدالت امام علی
همه داد کن تو به گیتی درون
که از داد هرگز نشد کس نِگون
شعری درباره عدالت
هرکه در این خانه شبی داد کرد
خانۀ فردای خود آباد کرد
شعری درباره بی عدالتی
سرمنزل دو شغل، ظهور عدالت است
آن دو یکی قضاوت و دیگر وکالت است
شعر مولانا در مورد بی عدالتی
رسم ستــــــم نیست جهــــان یافتن
ملک به انصاف تـــــــوان یافتن
هر چه نه عدل است، چه دادت دهد
وآن چه نه انصاف، به بادت دهد
شعر کوتاه در مورد بی عدالتی
عدل، بشیـــــری است خِرد شاد کن
کارگری مملـــکت آباد کــــن
مملکت از عـدل شـــــود پـــــایدار
کــــــار تو از عدلِ تو گیرد قرار
شعری زیبا در مورد بی عدالتی
جز نام نیک و بد، چه شنیدی که باز ماند
از دور مُلک دادگران و ستمگران
عــــــدل اختیار کن که به عالم نبرده اند
بهتر ز نام نیک، بضاعت مسافران
شعر درباره بی عدالتی
صبح ظهور حضرت مهدی که حصن دین
از اعتقاد راسخ او گشت استوار
خـــورشید آسمــان عــدالت که آفتاب
بر نقطه ی عدالت او می کند مدار
شعر درمورد بی عدالتی
خوش آن بیداد کز فریاد من جانان برون آید
نفیر دادخواهان سرکشد،سلطان برون آید
به عــزم بزم خاصش گیرم آن دم دامن رعنـا
که داد دادخواهان داده از ایوان برون آید
شعر کوتاه درباره عدالت
اصولِ خُلق نیک آمد عدالت
پس از وی حکمت و عفّت، شجاعت
شعر در وصف عدالت
عدالت چون شعار ذات او شد
ندارد ظلم، از آن، خُــــلقش نکـــو شد
شعری در وصف عدالت
ظهور نیکویی در اعتدال است
عدالت، جسم را اقصی کمـــال است
شعر در وصف بی عدالتی
قضاوت ز روی عدالت شود
نه از روی بیداد بخل و جفا
شعری در وصف بی عدالتی
گرچه بیداد بسی کرد، ولی کیفر یافت
نیک دریابد بیدادگران را کیفر
شعر عدالت
به عدالتِ جهان مشکوکم
دستانت دور
اما
نفست جانِ من است…
شعر عدالت خواهی
چیزهایی هستند که میتوانند مرا له کنند
مثل صورتهای بیروح
مثل پاکتها
مثل کلوچهها
مثل زنهای اجیر شده
مثل کشورهایی که ادعای عدالت میکنند
مثل آخرین بوسه و اولین بوسه،
مثل دستهایی که زمانی عاشق تو بودند
و تو اینها را میدانی،
لطفا با من گریه کن…
شعر عدالت خدا
مثل پنجشنبهها
خستهی جهان بی عدالتم…
مثل جمعهها
تشنهی عدالت لبان تو.
شعر بی عدالتی
این که هروقت خواستی بروی
حق توست
اینکه وقتی برگشتی
در را به رویت باز کنم یا نکنم
حق من است
شعر درباره عدالت
نیمی کنار من
نیمی کنار دیگری
اینگونه عادلانه قسمت شده ای
من به این همه عدالت مشکوکم
به عشق مشکوکم
به داشتنت مشکوکم
فرهنگ لغات دیگری بنویسید
من به کلمات مشکوکم
وقتی پای عشق در میان است
شعر درمورد عدالت
دهد گوهرش را عدالت شرف
مرا گردد اندر عدالت خلف
شعر بی عدالتی
آن فارس جهان عدالت که فارس را
از ظلم پاک کرد به شمشیر آبدار
شعر بی عدالتی دنیا
عدالت آن بود کانرا بدانی
چه باشی مبتلا او را بخوانی
شعر برای عدالت
عدالت آن بود ای مرد آگاه
که برداری وجود خویش از راه
شعر نو عدالت
عدالت آن بود ای یار انور
که باشد در دل تو حب حیدر
شعر در مورد عدالت خدا
سلطنت در ثنای شوکت او
عاشق خدمت عدالت او
شعر درباره عدالت خدا
سنگ ترازوی وقار میل شکست کس نکرد
ننگ عدالت است اگر کوه کم عدس کشد
شعر بی عدالتی خدا
مپسند که در پله میزان عدالت
شوخی ستمها بخود اندازه کند چشم
شعر درباره بی عدالتی
از عدالت نبود دور گرش پرسد حال
پادشاهی که به همسایه گدایی دارد
شعر برای بی عدالتی
ظلمت ظلم عدو را نور عدالت محو کرد
آری آری صبح کاذب راست صادق بر اثر
شعر نو بی عدالتی
زیادتی نکند هیچ لفظ بر معنی
ز راست خانگی خامه عدالت ما
شعر در بی عدالتی
بانگ زنجیر عدالت در جهان پیچیده است
گرچه عمری شد که کسری طی این منشور کرد
شعری درباره بی عدالتی
می رسد آخر به جایی بیقراریهای ما
پیچ و تاب عشق زنجیر عدالت می شود
شعر در مورد بی عدالتی خدا
نمی دارد ترازوی عدالت سنگ کم صائب
گذارد هر که دندان بر جگر صاحب گهر گردد
شعر درباره عدالت امام علی
عدالت این تقاضا می کند کز خرمن قسمت
نیابد نان جو هر کس زبان گندمین دارد
شعری درباره عدالت
سررشته میزان عدالت مده از دست
زنهار که با هرکه گران است گران باش
شعری درباره عدالت
هست در عین عدالت آب جان بخش حیات
قطره در دریای ظلمت همچو اسکندر مزن
شعر در مورد عدالت
عدالت عمر جاویدان دهد فرمانروایان را
سبیل خضر کن همچون سکندر آب حیوان را
شعری در مورد عدالت
عدالت تو ز زنجیر عدل مستغنی است
که هست سلسله جنبان به غافلان در کار
شعر درباره ی عدالت
شب و روز جهان در دلگشایی
به میزان عدالت گشت یکسان
شعر در مورد عدالت حضرت علی
درین موسم که عدل از مهر عالمتاب شد میزان
مزاجش معتدل یارب به میزان عدالت کن
شعر در مورد عدالت علی
به کشوری که نسیم عدالت تو وزید
صبا رود به سر انگشت راه از پی مور
شعر در مورد بی عدالتی
تو آن شهی که ز معماری عدالت تو
سرای امن شد آباد و کاخ فتنه خراب
شعر در مورد بی عدالتی
در مرغزار عالیش هرجا که خار ظلمی
با تیشه عدالت عزمش ز ریشه برکند
شعر کوتاه در مورد عدالت
گفتم برم این قصه به دیوان عدالت
تا زین خبر آگاه شود شاه مظفر
شعری در مورد بی عدالتی
به از عدالت محضست بر عدوی تو ظلم
به از قناعت صرفست با ولای تو آز
شعر نو با موضوع عدالت
به روزگار تو از هیبت عدالت تو
به چشم و زلف نکویان پناه برده فتن
شعر نو در مورد عدالت
گلزار سماحت شده در عهد تو بیخار
فالیز عدالت شده از جهد تو بی خو
شعر نو درباره عدالت
تا ظلم را عدالت او پایمال کرد
صد بار روی گرگ به پای شبان رسید
شعر در مورد عدالت
تا ز تاثیر عدالت که زوالش مرساد
خلق در سایه حکام توانند آسود
شعر در مورد عدالت خدا
بر آسمان عدالت ستاره ها کم نیست
ولی ستاره نوشیروان فروزان است
شعر در مورد عدالت حضرت علی
بصورت بود جور و معنی عدالت
شکایت مکن از جفای زمانه
شعر در مورد عدالت علی
در زمان عدالت تو که هست
شوهر شیر ماده آهوی نر
شعری در مورد عدالت
جوشن شکاف یخ نشود تیغ آفتاب
در سایه عدالت انصاف گسترش
شعر در مورد بی عدالتی
عدالت به کسرا سخاوت به حاتم
بود محض تهمت بود عین بهتان
شعر در مورد بی عدالتی
عدالت کن که در عدل آنچه یک ساعت به دست آید
میسر نیست در هفتاد سال اهل عبادت را
شعر کوتاه در مورد عدالت
از عدالت نیست افکندن در آتش روز حشر
عود خامی را که خون در دیده مجمر کند
شعر در مورد بی عدالتی خدا
عشق ما را بی نیاز از درد و داغ زخم ساخت
ملک ویران از عدالت زود آبادان شود
شعری در مورد بی عدالتی
چه می لرزی چو شاهین بر سر بیش و کم روزی؟
به میزان عدالت میل در قسمت نمی باشد
شعر در مورد عدل خدا
رسیده است به جایی عدالت تو که هست
عبور شیر از این پس به لاله زار محال