شعر در مورد اسم ستاره
شعر در مورد اسم ستاره ,شعر درباره اسم ستاره,شعر برای اسم ستاره,شعر با اسم ستاره,شعر درباره اسم ستاره,شعر درمورد اسم ستاره,شعر در مورد اسم ستاره,شعر با کلمه ستاره,شعر با نام ستاره,شعری با کلمه ستاره,شعر نو با نام ستاره
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم ستاره برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
هنوز بعد تو سرگرم خاطرات توام
تو ای ستاره چه دنباله دار می گذری
شعر در مورد اسم ستاره
من آن ستاره ی نامرئی ام که دیده نشد
صدای گریه ی تنهایی اش شنیده نشد
شعر درباره اسم ستاره
من و شب و ستاره ها و ماه و نبض ساعتم
نشسته ایم منتظر به یاری خدای من
شعر برای اسم ستاره
زمین شناسِ حقیری تو را رصد می کرد
به تو، ستاره ی خوبم نگاه بد می کرد
شعر با اسم ستاره
شب همه بی تو کار من، شکوه به ماه کردن است
روز ستاره تا سحر، تیره به آه کردن است
شعر درباره اسم ستاره
این ستاره به همه راه نشان می داده ست
حال نوبت که رسیده ست به ما یادش نیست
شعر درمورد اسم ستاره
ستاره های مهره و مربعات روز و شب
نشسته ام دوباره روبه روی قرص ماه ، من !
شعری در مورد اسم ستاره
امشب از آسمان دیده تو
روی شعرم ستاره می بارد
در سکوت سپید کاغذها
پنجه هایم جرقه می کارد
شعر با کلمه ستاره
تو ای ستاره ی خندان کجا خبر داری؟
زناله ی سحر و گریه ی شبانه ی ما
شعر با نام ستاره
شامگاهان برسر میز ستاره تا سحر
جرعه جرعه با تو نوشم قهوه در فنجان ماه
شعری با کلمه ستاره
منظومه ی بلند غزل های ناز من!
خورشید هم ستاره شود در مدار تو
شعر نو با نام ستاره
من آن ستاره ی تاریک و بی نشان هستم
کـــه در حوالـــی شهــر شما رصد شده ام
شعر در مورد اسم ستاره
هرکس که این ستاره ی دنباله دار را
یک قرن پیش دیده زمان دمیدنت
شعر درباره اسم ستاره
به آسمان و شب و آنطرف ستاره ی یخ
به آنچه قلب تو را می ربود خواهم رفت
شعر برای اسم ستاره
یک نفر تمام قلب من به رهن چشم های اوست
یک نفر که روز هم ستاره ی نگاش چیدنی ست
شعر با اسم ستاره
ای آسمان من که سراسر ستاره ای
تا صبح می شمارمت، اما ندارمت
شعر درباره اسم ستاره
دوستت دارم
ای پاره ای از من
ای تمام من
ستاره ی پیشانی ام
شعر درمورد اسم ستاره
دیگر منتظر کسی نیستم
هر که آمد
ستاره از رویاهایم دزدید
شعری در مورد اسم ستاره
تمام قاصدک ها هم می دانند
که در ازدحام غیاب ناگزیرت
زیر تبسّم همین آسمان پرستاره
صبر ایوبی ام را کاسه کاسه پر از ترانه کرده ام
شعر با کلمه ستاره
چه شب بدی است امشب، که ستاره سو ندارد
گل کاغذی است شب بو، که بهار و بو ندارد
چه شده است ماه ما را، که خلاف آن شب، امشب
ز جمال و جلوه افتاده و رنگ بو ندارد؟
شعر با نام ستاره
به هوای مهربانی، ز تو کرده روی و هرگز
به عتاب و مهربانی، دلم از تو خبر ندارد
ز کرشمه ی زلالت، ره منزلی نشان ده
به کسی که بی تو راهی، سوی هیچ سو ندارد
شعری با کلمه ستاره
دل من اگر تو جامش، ندهی ز مهر، چاره
به جز آن که سنگ کوبد، به سر سبو ندارد
به کسی که با تو هر شب، همه شوق گفت و گو بود
چه رسیده است کامشب، سر گفت و گو ندارد
شعر نو با نام ستاره
چه نوازد و چه سازد، به جز از نوای گریه
نی خسته یی که جز بغض تو در گلو ندارد
ره زندگی نشان ده، به کسی که مرده در من
که حیات بی تو راهی، به حریم او ندارد
شعر در مورد اسم ستاره
ز تمام بودنی ها، تو همین از آن من باش
که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد.
شعر درباره اسم ستاره
از اولین آغوش
هزار شب هم که بگذرد
باز ستاره بى قرار وُ
مهتاب بى قرار وُ
این دل بى قرار است…
شعر برای اسم ستاره
تکیه مى دهم به یک آغوش همیشگى
مثل یک رودخانه ى عاشقِ ستاره
شعر با اسم ستاره
کسی از غیبتِ پنهانِ ستاره به دریا نمیرسد
ما سکوتِ سختِ این همه راه را
به دندان شکستهایم
شعر درباره اسم ستاره
گاه یاد همان چند ستارهی دور که میافتم
میآیم نزدیک شما
برخاستنِ دوبارهی باران را تمرین میکنم
شعر درمورد اسم ستاره
چشمت ستاره اش را
چندان چراغ وسوسه خواهد کرد
تا من به آفتاب بگویم: نه!
شعری در مورد اسم ستاره
برای چیدن گل سرخ، نه ارّه بیاور، نه تبر!
سرانگشتِ سادهی همان ستاره بیآسمانم … بس،
تا هر بهار به بدرقهی فروردین،
هزار پاییز پریشان را گریه کنم
شعر با کلمه ستاره
گریه می کنم زیر نور ستاره ها / باید می رفتم
باید مداد رنگی هایم را برمی داشتم
و این تنهایی عمیق را که مثل پیراهنی بی رنگ روی تنم بود / فرو می کردم در دهان اتاق
من دخترکی بی قرار شده ام
که حرفهایم شبیه گنجشکهای کوچک به سمت تو پرواز می کنند.
شعر با نام ستاره
میلادت،
تولد ستاره ای ست که جهان را روشن کرده است.
شعری با کلمه ستاره
و ما
هنوز که هنوز است
در آسمان
سرگردان به دنبال ستاره ی خود می گردیم.
شعر نو با نام ستاره
بپوش پنجره را ای برهنه! می ترسم
که چشم شور ستاره تو را نظر بزند
شعر در مورد اسم ستاره
ستارههایم را باور کن
در شبی نیمه مهتابی
که با یاد تو سحر میشود
شعر درباره اسم ستاره
امشب
چقدر ستاره می پاشد بر آسمان دلم
و صبح که بیاید
حتما تو در آغوش منی!
شعر برای اسم ستاره
در آغوش تو باد می وزید
ستاره سوسو می زد
ماه می تابید
شعر با اسم ستاره
مثل ستاره …
آینه دار چراغ ها
گاهی برای بازی خیل فرشتگان
تن را
میان حادثه ها رهسپار کن
شعر درباره اسم ستاره
و گاهِ فرارسیدنِ شب،
کتابخانهام را روشن نمیکنم
تا همچنان تلألؤِ ستارههای کنارِ اسمات را ببینم
شعر درمورد اسم ستاره
انتظار بارانی را میکشم
که پلک بر هم بگذارم
باریده است !
بانو !
به تماشای باران ستارهها
بی چتر
بیا
شعری در مورد اسم ستاره
از ستاره ها بادبادک ساختم
یا
از بادبادک ها ستاره
نمى دانم!
چشمان تو پر از بادبادک و ستاره بود.
شعر با کلمه ستاره
چه می کند بدو چشم شب فراق تو ماه
که این ستاره شماران ستاره بارانند
شعر با نام ستاره
ز دیدن تو شود دیده ها ستاره فشان
فروغ روی تو و آفتاب هر دو یکی است
شعری با کلمه ستاره
به مطلبی نرسد از ستاره سوختگی
مآب گریه من با کباب هر دو یکی است
شعر نو با نام ستاره
گهی ستاره فشانم، گهی ستاره شمار
شب جدایی و روز حساب هر دو یکی است
شعر در مورد اسم ستاره
ستاره تا که بود بر ستاره فرمان ده
زمانه تا که بود در زمانه سلطان باش
شعر درباره اسم ستاره
اندر دل من ستاره ای شد پیدا
گم گشت در آن ستاره هر هفت فلک
شعر برای اسم ستاره
آن ستاره که ریخت مژگانم
از زمین آسمان نمودار است
شعر با اسم ستاره
آفتابست یا ستاره بام
که پدید آمد از کناره بام
شعر درباره اسم ستاره
چهرگان مرا، به جلوه گری
خواند رشک ستاره سحری
شعر درمورد اسم ستاره
همه شب در انتظارم
به رهت ستاره بارم
شعری در مورد اسم ستاره
شمع بالین این گرانخوابان
بی بقا چون ستاره سحرست
شعر با کلمه ستاره
چشمه خورشید را سراب شمارد
هرکه ببیند رخ ستاره فشانش
گشت شب دیر و خلق افتادند
چون ستاره میانه مهتاب
شعر با نام ستاره
دارد ز ستاره ها هزاران
بی ماه چراغدان ندارد
شعری با کلمه ستاره
بنما ای ستاره کاندر ریگ
نتوان راه بی نشان کردن
شعر نو با نام ستاره
آمد مه و لشکر ستاره
خورشید گریخت یک سواره
شعر در مورد اسم ستاره
چون چرخ حریف آفتابیم
پنهان نشویم چون ستاره
شعر درباره اسم ستاره
ای ماه پاره همچون ستاره
باشی به بالا کامشب نخسپی
شعر برای اسم ستاره
نه خواننده نه راننده نبینم
همی بینم ستاره چون نظاره
شعر با اسم ستاره
همانا سنگ مغناطیس گشته است
ز بهر جان ما هر یک ستاره
شعر درباره اسم ستاره
ماه من به دامنم بنشین کز غمت ستاره بارم
شکوه ها ز دوریت هر شب با مه و ستاره دارم
شعر درمورد اسم ستاره
تو خوی و رسم سپهر و ستاره از من پرس
نه در سپهر محابا، نه در ستاره حیاست
شعری در مورد اسم ستاره
بخامه کرد ولی را امید زیر مراد
بتیغ کرد عدو را ستاره زیر ذنب
شعر با کلمه ستاره
ستاره ریز کنم از دو دیده بر تقویم
حکیم را که کند اختیار آمدنت
شعر با نام ستاره
طالع من خود چه شور بود؟ که هرگز
هیچ منجم در آن ستاره ندانست
شعری با کلمه ستاره
ماه نبیند ستاره ای چو جبینت
گر چه بسی بر سپهر زال بگردد
شعر نو با نام ستاره
به یاد روی تو هر بامداد دیده
من ستاره در قدم آفتاب می ریزد
شعر در مورد اسم ستاره
به حسرت رخ چون آفتابت اندر صبح
ستاره گردد و از چشم آسمان بچکد
شعر درباره اسم ستاره
ز فخر سر به فلک برکشد ستاره صفت
چو اوحدی ز سر زلف او پناه کند
شعر برای اسم ستاره
روند در سر گل در چمن پری رویان
بدان صفت که رود بر سر ستاره سروش