شعر با ل
شعر با ل ,شعر با ل شروع شه,شعر با لام شروع شه,شعر که با ل شروع شه,بیت شعر که با ل شروع شه,شعر که اولش با ل شروع شه,یه شعر که با ل شروع شه,,شعر با حرف ل,شعر با حرف ل شروع شود,شعر با حرف ل شروع بشه,شعری که با حرف ل شروع شود,شعر که با حرف ل شروع بشه,شعری که با حرف ل شروع بشه
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد که با حرف ل شروع می شوند برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
لشکر اسلام شد چون سیل وطوفان در خروش
کفر اگر خود کوه باشد می شود کاه بسیج
شعر با ل
لطفی کن و در خلوت محزون من ای دوست
آرام و قرار دلِ دیوانه ی من باش
شعر با لام شروع شه
لذت در قلب کسانی
که به معجزه ی کریسمس
اعتقاد دارند بازتاب میکند.
برای تو تمام صلح ، لذت و عشق
این فصل رو آرزو میکنم .
تغییر فصل رو بهت تبریک میگم
شعر که با ل شروع شه
لاله دیدم روی زیبای توام آمد به یاد
شعله دیدم سرکشی های توام آمد به یاد
شعر با حرف ل شروع بشه
لحظههای هستی من از تو پر شده است
در تمام روز
در تمام شب
در تمام هفته
در تمام ماه
در تمام سالی که گذشت
شعر با لام شروع شه
لطف حق با تو مدارا ها کند
چون که از حد بگذزد رسوا کند
شعری که با حرف ل شروع بشه
لباسهای اتو کشیده غبارگرفته
مهمانی ات را از کمد بیرون می آوری
گران ترین عطرت را از جعبه بیرون می آوری
و به سر و روی خودت می پاشی
ته مانده حساب بانکی ات را می تکانی
و خرج خودت می کنی
شعر با حرف ل شروع بشه
لذت اندر ترک لذت بود، ای آزادگان
ما گدایان ترک این لذت نمی دانسته ایم
شعر که اولش با ل شروع شه
لبخند بزن
به همه گلهای زیبای عالم
که از زمینی سخت میرویند
و جهانت را، زیبا می سازند.
لبخند بزن …
شعر با ل
لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور
ور نه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست
شعر با لام شروع شه
لقمه بی دود و دمی داشتی
صحبت زیبا صنمی داشتی
شعر که با ل شروع شه
لب باز مگیر یک زمان از لب جام
تا بستانی کام جهان از لب جام
در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است
این از لب یار خواه و آن از لب جام
شعری که با حرف ل شروع بشه
لاله آراید چهر زیبا را
سبزه درگیرد روی صحرا را
بیت شعر که با ل شروع شه
لاله دیدم روی زیبای توام آمد به یاد
شعله دیدم سرکشی های توام آمد به یاد
شعر با حرف ل شروع بشه
لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید
مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
یه شعر که با ل شروع شه
لعنت به جفا کردن شورای سقیفه
لعنت به خلافت ، به ولیعهد و خلیفه
شعر با لام شروع شه
لبهایت را بگذار سرجایش
بیا شب را قدم بزنیم
عاقبت چیزی که باید، میشود
شعر که اولش با ل شروع شه
لعنت به رژیمی که شده نوکر کفار
لعنت به خبیثی که شده حاکم جبار
یه شعر که با ل شروع شه
لذت مرگ نگاهی ست به پایین کردن
بین روح و بدن ات فاصله تعیین کردن
شعری که با حرف ل شروع بشه
لعنت به هجومی که دهد بوی خیانت
لعنت به دلاری که شده خرج جنایت
شعر با ل
لا ابلالی چه کند دفتر دانایی را
طاقت وعظ نباشد سر سودایی را
شعر که با ل شروع شه
لعنت به تو ای قاتل حجاج برائت
لعنت به تحجر ، خفقان ، ظلم و شقاوت
شعر با لام شروع شه
لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح
داغ دل بود و به امید دوا باز آمد
شعر با حرف ل شروع بشه
لعنت به تز داعش و وهابی ملعون
لعنت به تب توطئه در لابی صهیون
شعر که اولش با ل شروع شه
لاله و گل زخمی خمیازه اند
عیش این گلشن خماری بیش نیست
بیت شعر که با ل شروع شه
لعنت به در و پیکر اسلام دروغین
لعنت به تو ای مفتی خارج شده از دین
شعری که با حرف ل شروع بشه
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشق بازانی چنین مستحق هجرانند
شعر که با حرف ل شروع بشه
لعنت به نشستی که شود حاصل آن جنگ
لعنت به سران عرب خائن صد رنگ
یه شعر که با ل شروع شه
لطف حق با تو مداراها کند
چون که از حد بگذرد رسوا کند
شعر با لام شروع شه
لب گشای و راز هجران با من خسته بگو
یوسفت گشتم برایت پیرهن آورده ام
مهربان با من سخن گوی و نما دردم تو کم
من برایت راز دل را بیش و کم آورده ام
شعر با ل
لاله داغ است از فغان بلبل و گل بی خبر
آشنا رحمی نکرد امادل بیگانه سوخت
شعر که با ل شروع شه
لعنت به تمام سلفی های سعودی
لعنت به شیوخ عرب پست یهودی
شعری که با حرف ل شروع بشه
لاله ی داغ شهیدان گل داغ غم توست
یلسیه خانه لیلی است به صحرا مانده است
شعر که اولش با ل شروع شه
لیلی بنشین خاطره ها را رو کن
لب وا کن و با واژه بزن جادو کن
یه شعر که با ل شروع شه
لاف تقرب مزن به حضرت جانان
زانکه خموشند بندگان مقرب
بیت شعر که با ل شروع شه
لیلی تو بگو،حرف بزن،نوبت توست
بعد از من و جان کندن من نوبت توست
شعر با لام شروع شه
لحظه ای ای راهرو بی رهبر نیکو مباش
اندر این بستان گیاه هرزه ی خودرو مباش
یه شعر که با ل شروع شه
لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور
ور نه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست
شعر با حرف ل شروع بشه
لیس الا ماسعی پندی خوش است
کاین بود عهدی همایون هم ز قرآن شما
شعر که اولش با ل شروع شه
لذت اندر ترک لذت بود، ای آزادگان
ما گدایان ترک این لذت نمی دانسته ایم
شعر که با ل شروع شه
لب سرچشمه ای و طرف جویی
نم اشکی و با خود گفتگویی
شعری که با حرف ل شروع بشه
لطف حق با تو مدارا ها کند
چون که از حد بگذزد رسوا کند
شعر با ل
لرزید بس که دل به تن ناتوان ما
خالی ز مغز شد قلم استخوان ما
شعر با لام شروع شه
لبخند
بیفایده است
کسی که دلت را میخواندبه چهرهات نگاه نمیکند
و تو
در برابر او
راهی برای پنهانکاری نداری
شعر با حرف ل شروع بشه
لاجرم عنکبوت پرده زند
چون نبی جایگاه به غار کند
بیت شعر که با ل شروع شه
یه شعر که با ل شروع شه
لاله بسی تنگ ودلم تنگ نیست
بس هنرم هست ولی دلم تنگ نیست
شعر که اولش با ل شروع شه
شعری که با حرف ل شروع بشه
لب،نیک و بد دنیا نادیده که می خندد
صد گونه بلا دیده این دیده که می گرید
شعر که با ل شروع شه
لبخند نمی زنی
و پنجره بی چاره می میرد
و شعر
بی چاره و با کتِ پاره دور می شود
شعر با لام شروع شه
لب بر لبم بنه به نوازش دمی چو نی
تا بشنوی نوای غزل های دلکشم
شعر با ل
لبخند می زنی
و جان، جانانه نیست.
و عشق
آی عشق
چه بی چاره جان نمی گیرد
شعر که اولش با ل شروع شه
لیک چراغ ذوق هم اینهمه کشته داشتن
چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردن است
شعر با حرف ل شروع بشه
لبخند که می زنی
توی دلم انگار اناری ترک بر می دارد
با نگاه تو
ناتمام می مانند تمام شعر های دنیا
می دانی
بیت شعر که با ل شروع شه
لبخند کن معاوضه با جان شهریار
تا من به شوق این دهم و آن ستانمت
شعر با لام شروع شه
لیکن نداد بر لب من بوسه زانکه یافت
در دیدگان خسته من گور عشق خویش
شعر که با ل شروع شه
لعل شاهد نشنیدیم بدین شیرینی
زلف معشوقه ندیدیم بدین زیبایی
شعری که با حرف ل شروع بشه
لب هایت که باز می شوند
شکوفه های سیب پخش می شوند در هوا..
عطر نفس هایت را دوست دارم
ای تعبیر قشنگ تمام رویاها..
شعر که اولش با ل شروع شه
لب دوخت هر که را که بدو راز گفت دهر
تا باز نشنود زکس این راز گفته را
شعر با ل
لب های هر دو مان
شبیه به ماهی ست
بیا تُنگ صورتمان را یکی کنیم
با هم که باشند، دور هم می گردند
سرشان به شیشه ی تنهایی نمی خورد
شعر با لام شروع شه
لعلی نسفت کلک درافشان شهریار
در رشته چون کشم در و لعل نسفته را
شعری که با حرف ل شروع بشه
لب تو
بوسه ی مرا می شناسد
مثل لب حوا
که بوسه ی آدم را
با این تفاوت که
برای حوا
آدم دیگری نبود
و برای تو
آدم های دیگر بسیارند
شعر که با ل شروع شه
لاله ای را که بر او داغ دو رنگی پیداست
حیف از ناله معصوم هزار آوایی
شعر با حرف ل شروع بشه
لب هایت را
بیشتر از تمامی کتاب هایم
دوست می دارم
چرا که با لبان تو
بیش از آنکه باید بدانم ، می دانم
شعری که با حرف ل شروع بشه
لبت تا درشکفتن لاله سیراب را ماند
دلم در بیقراری چشمه سیماب را ماند
شعر با لام شروع شه
لب هایت را
بیشتر از تمامی گل ها
دوست می دارم
چرا که لب هایت
لطیف تر و شکننده تر از تمامی آن هاست
شعر با ل
لب بسته ای ز گفتن راز نهان رهی
غافل که از زبان تو گویاتر است اشک
شعر که با ل شروع شه
لب هایت را
بیش از تمامی کلمات
دوست می دارم
چرا که با لب های تو
دیگر نیازی به کلمه ها نخواهم داشت
بیت شعر که با ل شروع شه
لیـلای دلم هوای مجنون دارد
در سینه غمی عمیق ،مدفون دارد
یه شعر که با ل شروع شه
شعر با حرف ل شروع بشه
لازمه ی عاشقیست رفتن و دیدن ز دور
ور نه ز نزدیک هم ، رخصت دیدار هست
شعر که اولش با ل شروع شه
لیلی ما ساقی جان مجنون او شخص جهان
جز لیلی و مجنون بود پژمرده و بی فایده
شعری که با حرف ل شروع بشه
لاله ساغر گیر و نرگس مست و بر ما نام فسق
داوری دارم بسی یارب که را داور کنم
شعر که با ل شروع شه
لیلهباز کوچهی مجنون صفتها فکر کن
جنب مسجد، خانهی آجرنما، نشناختی؟
شعر با لام شروع شه
لرزان لرزان گشود بالی در باد
ناگاه دوید کژالی در باد