شعر در مورد صدای باران
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد صدای باران برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
باید زمان می گذشت
زیبایی ات
آرام… آرام
روی گونه هایم می نشست…
گاهی باید در خانه می ماندم و
به رویای رنگین کمان فکر می کردم
گاهی هم
به خیابان می زدم
چترم را باز می کردم
و به صدای باران
قبل از زمین خوردنش گوش می دادم
شعر در مورد صدای باران
آسان است برای من
که خیابان ها را تا کنم
و در چمدانی بگذارم
که صدای باران را به جز تو کسی نشنود
آسان است به درخت انار بگویم
انارش را خود به خانه ی من آورد
شعری در مورد صدای باران
خیلی وقته دیگه بارون نزده
رنگ عشق به این خیابون نزده
خیلی وقته ابری پرپر نشده
دل آسمون سبک تر نشده
شعر درباره صدای باران
روز های بارانی
کنار پنجره می ایستم
گویا در انتظار کسی
که خود نمی دانم کیست …
شعری درباره صدای باران
باران زبان گویای
شعر است
زبان گویای احساس ما
و دل ما
و هر آنچه که از عشق
انتظارش را داریم
تنها در تجلی باران
تحقق می یابد …
شعر در مورد صدای بارون
می گویند از باران ننویس
شعر هایت تکراری شده
اما
آنها چه می دانند
ما یکدیگر را
در یک روز بارانی
بوسیده ایم …
شعر کوتاه در مورد صدای باران
هنوز هم
هوا دلگیر است
و چشم آسمان شهری که
تو را ندارد
پر از باران است ….
شعر کوتاهی در مورد صدای باران
بی تو باران
هر قطره اش
چون ترکش هایی
در جانم رخنه می کند
شعر زیبا در مورد صدای باران
باران که می بارد
چترم را
روی سرت می گیرم
مبادا خیس شود
خیالت …
شعری کوتاه در مورد صدای باران
یادت
بارش باران است
وقتی چتری ندارم …
یک بیت شعر در مورد صدای باران
می دانم
با باران
دست به یکی کرده اید
تا جان مرا بگیرید
تو با رفتنت
او با آمدنش
شعر درباره ی صدای باران
چه چیز در دنیا
غم انگیز تر از اینست که
پشت پنجره باران ببارد
و تو تنها
ایستاده باشی
تماشا کنی …
شعری درباره ی صدای باران
مرا باران صدا بزن
دل تنگ که شدی
به شیشه می زنم
پشت پنجره بیا
تماشایم کن!
شعر کوتاه درباره صدای باران
یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جائی که دریاست من کیستم
گر او هست حقا که من نیستم
شعر در مورد صدای باران
بیشتر بخوانید :